sabasaba، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

صبا دخمل بابا

یه اتفاق تلخ

سلام دوستای عزیز و مهربونم  اول از همه بابت این همه محبتتون ودعاهاتون ازتون ممنونم   من وبابای صبا یه تصادف خیلی بد داشتیم تصادفمون خیلی وحشتناک بوده البته منو شوهرم هیچی یادمون نمیاد این چیزیه که اطرافیان میگن شوهرم تو این تصادف خیلی بشتر از من صدمه دید سه روز تو بیهوشی کامل بود و خواست خدا بود که دوباره به زندگی برگشت البته تو این مدت منم تو بیمارستان بستری بودم وبابت این هم خدا رو شکر میکنم که تو شرایطی که شوهرم بین مرگ وزندگی بود منم حال روحی وجسمی خوبی نداشتم واین شرایط رو ندیدم روز سوم شوهرم به هوش میاد ولی چندین روز تو آی سی یو بود روزی که ازتون خواستم واسم دعا کنید هنوز شوهرم تو. آی سی یو بود امروز 65 روز ازون حادثه میگ...
9 آبان 1392

تولدت مبارک

دختر قشنگم...  صبای عزیزم ....عشق بابا ومامانی.... تولدت مبارک دختر عزیزم امشب دومین سالگرد تولدتته ولی مامانی واست جشن نگرفته چند ماه پیش خیلی واسه امشب برنامه داشتم ولی نشد یه اتفاق خیلی بد همه چی رو بهم ریخت ازت معذرت میخوام دخترم باید امشب واست به یاد موندنی میشد  ولی مامان وبابا هنوز حالشون خوب نیست هنوز نتونستیم اون روزای تلخ رو فراموش کنیم ولی بدون تو این روزای سخت تو این شرایط تنها دلیل زندگی من وبابایی توئی تنها دلیلی که داریم سعی میکنیم دوباره مثل قبل همه چی خوب وآروم بشه به خاطر توست عشقم ...نفسم ... خیلی دوستت داشتیم ولی الان خیلی خیلی بیشتر دوست داریم  منو بابایی تو این مدت خیلی بیشتر بهت وابسته شدیم و میدون...
9 آبان 1392
1